مدح و مناجات با حضرت سیدالشهدا علیه السلام
یعـقوب های چشم مرا گـریه پیـر کرد عطر حرم رسید و مرا هم اسیـر کرد بیـش از گـدا نبـودم و اما به لـطف تو رخت غـلامـی تو مـرا هـم امیـر کرد دیگر غذای خانۀ مان باب میل نیست تنهـا مـرا غـذای عـزاخـانه سیـر کرد هر شب برای زخم لبت گریه می کنم غمهای روضۀ تو مرا گوشه گیر کرد بر روی نیزه رفت که ما بندگی کـنیم آقای ما کرم به صغـیر و کـبـیـر کرد تا پشت و روی پیکرتان را یکی کـند ده تا سـواره را عـمر سعد اجـیـر کرد وقـتـی کـفـن بـرای تن پـاره ات نـبـود با احتیاط پیکرتان را حصیر کرد… فـطـرس بـیا سـلام مـرا تا حـرم بـبـر یعقوب های چشم مرا روضه پیر کرد |